آوا در پاییز

آوا جون در زیباترین روز های پاییزی ..... روزهایی که با ریزش برگ هایش

فریاد میزنندروزها می آیند و میروند تا ماه ها بیایند وبروند و بگویند:

تو نازنین 43 ماه در کنار کسانی هستی که عاشق تو هستند

و فصل هل نیز میگذرند....عزیز دلم همه ی آنچه میبینی همچون

باد پاییزی میگذرد اما تنها چیزی که همیشه ماندگار است

عشق عزیزانت به توست......

تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز راه میروی ؛ برگ درختان انتظار

میکشند تا زودتر از دیگری پاهایت را بوسه بزند.....

حال که خدا عاشقانه طبیعت را رنگارنگ نموده و اینگونه عشقش را به

زمین و زمینیان ارزانی داشته..... حال که از آسمان برگ میبارد

حال که نور خورشید را هم توانایی برابری با نور فشانی

برگ های پاییزی نیست.....

دعا میکنم فرو افتادن هر برگی آمینی باشد از سوی

خداوند برای سلامت و شادکامی روز افزون تو عشقم

تو رو و عشق تو رو با کسی قسمت نمیکنم

تو سهم من از بهشتی............