آوا عسلیآوا عسلی، تا این لحظه: 14 سال و 20 روز سن داره

آوای عاشقانه زندگی ام..............

آوا به چهارشنبه سوری میرود (چهارشنبه سوری 92)

1392/12/28 16:28
نویسنده : مامانیه آوا
384 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم اول برات بگم که تا سال های قبل من به خاطر اینکه شما از صدای ترقه میترسیدی خیلی جایی

نمیرفتم این روز رو ولی امسال شده بودی یکی از عاشق های ترقه و همش از صبح بسته ترقه بابا 

 و فندک دستت بود و منتظر شب بودی که بری آتیش بازی .........تعجب

اول قرار شد بریم باغ دایی ابولفضل بابایی  و بعد بریم باغ پدر جون

اینم عمر مامان که آماده نشسته تا بابا جونش بیاد. خدا رو شکر اونشب هوا عالی بود.

 

این عکس ها ماله باغ دایی ابولفضل هست عسلی و بابا در حال ترقه زدن و مردم آزاری هیپنوتیزم

 

 

 

یک آتیش کوچولو برات گذاشتم تا از روش بپری اونم چه پرشی خنده

 

 

بعد از باغ دایی بابا ساعت 11 را افتادیم به سمت باغ پدر جون ( بابا من ) ما خودمون

 شام سالاد الویه خوردیم  ولی چون شما دوست نداری از تو شهر برات کباب کوبیده با نون گرفته بودیم تا

سوار ماشین شدیم بریم سمت باغ پدر جون تو ماشین شامت رو دادم و از بس شیطونی کرده بودی

گرسنه ات شده بود وهمش رو با اشتها خوردی عزیزم

 اینم باغ پدر جون

 

 

قلبسوختن تمام غصه هات تو آتیش آرزومهقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)