دختر من ------------ همدم من
دختر من ------------ همدم من صبح ها که ازخواب برمیخیزم چهره فرشته گونه و دلنشینت را کنار خودم می بینم ؛ با هم بیدار میشویم ، با هم صبحانه میخوریم و در تمام کارهای روزمره من رد پای تو نیز دیده میشود....
وقتی که خوشحال هستم تو نیز مانند پروانه ای کوچک شادی کنان تمام خانه را جست و خیز میکنی و وقتی که ناراحتم ، باران بوسه ایست که از لبان کوچک وخوش ترکیبت بر وجودم سرازیر میشود......
دخترک من ، ماه شب چهارده من ، عاشق این روز هایت هستم که وجودت سرشار از دخترانه گی شده است.
عاشق دخترانه گی هایمان هستم وقتی که برای رفتن به یک مهمانی لباس هایمان را با هم ست میپوشیم....
عاشق دخترانه گی هایمان هستم وقتی موهایمان را یک مدل میبندیم......
عاشق وقت هایی هستم که با هم به پیاده روی میرویم و میگویی مامان من هم میخوام خوش تیپ باشم....
حس دخترانه ای که این روزها در تو به اوج رسیده ، وقتی که دوست داری رنگ لاک ناخن ات با رنگ گل سرت ست باشد.وقتی توی یک مهمانی با نگاه کنجکاوت همه را برانداز میکنی و در گوش من میگویی : مامان جون اون خانوم روببین رنگ لاک اش با رژ لب اش ست هست.
کوچک دلربای من این روزها واقعا همدم من در تمام لحظاتم هستی ، گاهی از مسائلی با من حرف میزنی که احساس میکنم هجده سال داری نه چهار سال!
شب ها با هم کتاب میخوانیم من کتاب های خودم و شما هم کتاب های داستانت را برای چندمین بار ورق میزنی و داستانش را از حفظ میخوانی...
مانند یک دختر بزرگ پا به پای من فیلم میبینی و حتی در خوردن نسکافه هم من را تنها نمیگذاری و با هم میخوریم و خوشحالم که اینقدر سلیقه هایمان به هم نزدیک است حتی در خوردن خوراکی ها!
خوشحالم که از جنس خودم هستی ! یک دخترانه ناب در وجودمان هست که رابطه دوستی را هم به رابطه مادرو فرزندی اضافه کرده.... این روزها دوست کوچک و نازنین من در خانه هستی و گاهی در انتخاب لباسهایم هم از تو کمک میگیرم ونظرت را می پرسم.
دخترم ، برگ گلم ، بی نظیرم
همدم تمام لحظاتم بمان ....
که من سخت درگیر این لحظاتم....
