متفرقه از روز های تیر ماهی که گذشت.....
قشنگ مامان روز های خوب تیر ماه رو مهمان ماه مبارک رمضان بودیم که برای همین لطف و صفاش بیشتر بود
بیشتر مواقع افطاری دعوت میشدیم و مخصوصا به شما خیلی خوش میگذشت.....
روز هفتم ماه رمضان تولد سوگند جون خانم دایی وحید بود که مامانشون زحمت کشیده بودند وماها رو برای افطاری دعوت کردند . ما هم برای سو گند جون کیک و بادکنک و کادو گرفتیم و خونه شون رفتیم . این چند تا عکس ماله اون روزه که عاشق بادکنک ها شده بودی....
روز دهم ماه رمضان من شما همراه با مامان و منیر و خاله انسیه همراه با سوگند جون و مامانش و یکی دو تا فامیل هاشون به باغ بابای سوگند جونشون رفتیم که خارج از شهر بود و خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما با آب بازی..... این اولین باری بود که توی استخر میرفتی قبلش میترسیدی و نزدیکش نمیرفتی ولی این دفعه به هوای بقیه بچه ها اومدی و خیلی خوشت اومده بود و دیگه نمیخواستی بیرون بیای چون آفتاب خیلی داغ بود برای اینکه پوستت نسوزه مایو تنت نکردم و با حجاب تو استخر رفتی با این حال همون قدر دست و پات که بیرون بود ،حسابی برنزه شد
این عکس هم ماله روزه 16 ماه رمضانه که به دعوت عمه جون افطاری طرقبه دعوت بودیم....
و اینم یک شب بعد از افطار شهربازی پارک ملت که سوار هیچ کدوم از وسیله نشدی
اینم یک شب از چندین شبی که افطار مهمون مامان منیر بودیم
امروز آخرین روزه ماه مبارک رمضانه و فردا عید سعید فطر است . از همین جا این عید رو به تمام دوستان روزه دارم تبریک میگم و انشاله که طاعاتمون مورد قبول حق واقع شده باشد......... الهی آمین