دختر که داشته باشی ........... از همیشه خوشبخت تری...
دختر که داشته باشی؛
با خودت تصور میکنی
پیچ و تاب شونه رو تو موهای خرماییش وقتی
یک کم بلندتر بشه
وکیف عالم رو می بری از تصور خرگوشی بستنش...
دختر که داشته باشی
خیال میکشودنت به بعدازظهر یک روز گرم تابستونی
که گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده
و به گوش انداخته
همون هایی که هر کس آویز گوشش میکنه از شادی
لبریز میشه.....
و خنده از ته دل امونش رو میبره.....
دختر که داشته باشی
انتظار روزی رو میکشید که با هم
بشینید تو حیاط خونه مادر بزرگ
و گل های یاس سفید و زرد به رشته در اومده
با ارزش ترین گردن آویز دنیا بشه
که بندازیش گردن دخترت.....
دختر که داشته باشی
گاهی دلت میلرزه از فکر اینکه
روزی به شونه مرد دیگه ای
به غیر از پدرش تکیه کنه
دختر که داشته باشی
خیال خوش بیسکوییت های با هم «قالب زده»
دلتنگت میکنه به اومدن آینده ....
همون آشپز خونه ای که
خانمش «دخترته»....
دختر که داشته باشی
انتظار شیرین زبونی و پر حرفیش رو میکشی...
دختر که داشته باشی «مادر تر» میشی....
و
و دختر که داشته باشی «خوشبخت تر.....